گمشـــــــــــــــده
گمشـــــــــــــــده

گمشـــــــــــــــده

پرنده دل من

 نمی دونم همزبونم که کدوم حرف تو رو آزرد

                      یا کدوم ترانه ی من تو رو مثل گلی پژمرد 

نمی دونم نمی دونم که چی گفتم تو شنیدی 

              چه خطایی سر زد از من که تو از من دل بریدی

اگه روزی تو نباشی بین ما راهی نباشه 

                     نمیدونم کی میتونه که برام مثل تو باشه

اگه روزی تو نباشی یا بری از من جدا شی

                 نمی دونم تو می تونی عاشق دوباره باشی

این پرنده ی دل من نمیتونه پر بگیره

                    تو رو میخواد در کنارش بال وپر از سر بگیره

 آخه حیف پر نگیره پشت ابرا رو نبینه

                  آخه حیف تک و تنها تو غم و غصه بمیره


 

سیاه برف

نیلم فراتم

سنگم کوهم ابرم

برفم بارانم

اینم آنم  کدامم؟

روز بارید باران  شب برف

این است که می آید برف:

ابر سپید سیاه برف

مَه نبود اشک بود

همه بود هیچ نبود

هر چه بود حق بود

شب نیمه شب می بارید اشک

مِه بود دیده نبود الا به شک

انگارید بود حق

مَه من گو بود حق؟

هرچه سیاه می بارید برف

می نشست سیاه روی برف

چاره نبود جز مرگ

ناخواسته می رفت گلبرگ

می چکید شبنم روی سیاه برف

نپلکید چشم روی سیاه برف

ایست ای ننگ روی

کیست ننگ روی؟

ببارید ننگ روی ننگ

می نشست جرم جرم روی ننگ

نمنمک می کاست ز برف

گفت گلبرگ هی حرف بی حرف

نمی بارد دگر باران

نمی آید  چرا باران؟

دگر روز آمد ماند برف بی حرف

حال که تر است چه دیر بی حرف...